t V

متن مرتبط با «تقدیم به پدر و مادر عزیزم که» در سایت t V نوشته شده است

دوچرخه ی صورتی

  • مثل دخترک روستایی که قرن ها پیش رفت از سر چشمه آب بیاورد و دیگر کسی او را ندید ،مثل سربازی که سالها پیش رفت برای خدمت و دیگر بر نگشت ،مثل قاصدکی که ساعتی قبل با نسیم به آسمان رفت و از چشم پنهان شدگاهی خودم را لا به لای خاطرات جا می گذارم،گم می شوم ،گاهی ساعت ها خودم را پیدا نمی کنماینبار هم در انتهای کوچه پس کوچه های شهر،در خانه ای کلنگی که درخت یاس روی دیوارش لم داده و یک درخت سیب بلند قامت درست وسط حیاطش ایستاده ،گم شدملباس عروس سفیدم را پوشیده ام،ایستاده ام لبه ی پنجره ی قدی طبقه ی دوم،زل زده ام به درخت سیب و آرزو می کنم هرچه زودتر سیب هایش برسند تا دست دراز کنم و سیب سرخ بچینم..مادر اما میز تولدم را می چیند. مادر از امروز جوان تر است(دلم برای جوانی اش تنگ می شود)مادربزرگ می گوید از بالای طاقچه بیا پایین می افتی،نگاهش می کنم دارد مدیریت می کند برای میهمانی تولدم چیزی کم و کسر نباشد؛خاله ام دیوار را با برگ های درخت کاج می آراید.پدر هم در تکاپوست اما نمی دانم چه می کند،سرک می کشم به پله های منتهی به زیر زمین که سر از کارش در بیاورم که با دیدن هدیه ام غافلگیر می شوم..یک دوچرخه ی صورتیست, ...ادامه مطلب

  • دوچرخه ی صورتی

  • مثل دخترک روستایی که قرن ها پیش رفت از سر چشمه آب بیاورد و دیگر کسی او را ندید ،مثل سربازی که سالها پیش رفت برای خدمت و دیگر بر نگشت ،مثل قاصدکی که ساعتی قبل با نسیم به آسمان رفت و از چشم پنهان شدگاهی خودم را لا به لای خاطرات جا می گذارم،گم می شوم ،گاهی ساعت ها خودم را پیدا نمی کنماینبار هم در انتهای کوچه پس کوچه های شهر،در خانه ای کلنگی که درخت یاس روی دیوارش لم داده و یک درخت سیب بلند قامت درست وسط حیاطش ایستاده ،گم شدملباس عروس سفیدم را پوشیده ام،ایستاده ام لبه ی پنجره ی قدی طبقه ی دوم،زل زده ام به درخت سیب و آرزو می کنم هرچه زودتر سیب هایش برسند تا دست دراز کنم و سیب سرخ بچینم..مادر اما میز تولدم را می چیند. مادر از امروز جوان تر است(دلم برای جوانی اش تنگ می شود)مادربزرگ می گوید از بالای طاقچه بیا پایین می افتی،نگاهش می کنم دارد مدیریت می کند برای میهمانی تولدم چیزی کم و کسر نباشد؛خاله ام دیوار را با برگ های درخت کاج می آراید.پدر هم در تکاپوست اما نمی دانم چه می کند،سرک می کشم به پله های منتهی به زیر زمین که سر از کارش در بیاورم که با دیدن هدیه ام غافلگیر می شوم..یک دوچرخه ی صورتیست, ...ادامه مطلب

  • متفاوت از دیروز :)

  • چند روز پیش خودم را به زور از قرنطینه خانگی بیرون کشیدم و برای اینکه هوای خوش بهاری را با اکسیژن حبس شده در ریه هایم جایگزین کنم خودم را پرت کردم در یکی از کوچه های پر درخت و زیبای اطراف خانه ام.. کمی قدم زدم و از آفتاب بهاری لذت بردم ،گیسوان سبز درختان را که با شکوفه های سفید ، صورتی و لیمویی آراسته بودند سیر دیدم و عشق کردم.. همانطور که سر به هوا طور قدم میزدم ناگهان خانومی که عینک آفتابی بزرگی به چشم هایش بود و برای ایمن ماندن در مقابل کرونا ماسکی به صورت داشت به سمتم آمد و نامم را به زبان آورد؛ نگاهش کردم و چیزی نگفتم از ظاهر و لباسش اینطور دستگیرم شد که همسن و سال خودم است و با شنیدن صدایش مطمئن شدم که خانوم جوانیست.جلو آمد و پرسید: - فلانی؟خودتی؟ با تعجب نگاهش کردم! گفتم : _بله اما شمارو به جا نیاوردم! عینکش را برداشت و ماسکش را برای چند لحظه پائین کشید؛ متوجه شدم یکی از دوستان دوران دبیرستان است که از قضا خیلی هم در آن سال ها با هم رفیق و شفیق نبودیم اما از آنجا که دیدن اتفاقی هر آشنایی در خیابان جذاب است احساسش را درک کردم و با لبخند بزرگی گفتم : _شما فلانی هستی! دبیرستان ...!  تائید کرد و ابراز کرد ای کاش کرونا نبود تا میتوانست در آغوشم بکشد و ابراز احساسات کند و من داشتم به این فکر می کردم که همان وقت ها هم هیچوقت یکدیگر را در آغوش نکشیده بودیم ؛حتی به خاطر آوردم که گاهی سر ناسازگاری با هم داشتیم! پس از کمی گفت و شنود با دیده ی خریدارانه براندازم کرد و گفت: چقدر تغییر کردی!!!ظاهرت,حرف زدنت ، تفکراتت!همه چی! من به گفتن جمله  " شما هم همینطور " بسنده کردم. پس از کمی گپ زدن در مورد خودش و سوالاتی در مورد من و زندگی ام شماره تماسم را گرفت و با جمله "  اما واقعا خیلی تغییر کردی! "  مکالمه را به پایان برد. در راه بازگشت به خانه ام به یادآوردم چند باری از این و آن جمله ی " خیلی تغییر کرده ای " را تحویل گرفته ام اما راستش دلیل اینهمه تعجب را نمیفهمم! مگر نه اینکه ما انسانها برای تغییر و تکامل به این دنیا پای میگذاریم؟ مگر نه اینکه از کودکی در گوشمان خوانده اند " تو دیگر بزرگ شده ای"  یعنی اینکه درست رفتار کن!یعنی هر سال که به سنت اضافه شد باید رفتارت متفاوت از سال قبل باشد! پس اینهمه تعجب برای چیست؟اگر قرار بود هنوز شبیه همان دخترک پخمه ده_دوازده سال پیش باشم پس چ, ...ادامه مطلب

  • یه وقتایی حال دلت خرابه..

  • مثلا اونقدر خراب که پوشه آهنگای قدیمیتو باز کنی و بشینی صد بار آهنگ تکراریه دو هزار سال پیشو گوش کنی و تهش بگی یه بار دیگه ام پلی شه پلیز :) قرص خواب , ...ادامه مطلب

  • حوالی صد هزار سال نوری دورتر..

  • امیدوارم سالها بعد وقتی درست صدهزار سال نوری دورتر از این نقطه هستیم وقتی کنارم نشسته ای و با لبخندی شیرین و پر تمنا نگاهم می کنی، وقتی دستم را می فشاری و می گویی بابت داشتنم خوشحالی، وقتی لب های گرمت را روی انگشتان دستم می نشانی، چشمانم را به دریای حیرت انگیز چشمانت دخیل ببندم، لبخندی زیبا و از سر عشق نثارت کنم و بگویم.. تمام روزهای رفته ی عمر که در انتظار آمدنت گذشت ارزشش را داشت.. , ...ادامه مطلب

  • شیعه های خوش خیال..

  • با پوزخند به صورتم زل زد و گفت.. دنیا هشت میلیارد جمعیت دارد.. حدود دو میلیاردشان مسلمان هستند.. از این تعداد ۱۲۰ میلیونشان شیعه هستند و شما و امثال شما فکر میکنید خدا تمام جهان را رها میکند و تنها ۸۰ میلیون ایرانی (به شرط تشیع)را میبرد بهشت؟ ..شما ها خیلی خوش خیال هستید . لبخندی زدم و گفتم من جوابی در حد سوال خودتان مطرح میکنم هر سال ۱میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در کنکور شرکت میکنند..  تنها نیمی از داوطلبین پذیرفته می شوند از این افراد فقط تعداد کمی سه رقمی می شوند تعداد دو رقمی ها به مراتب کمتر و تک رقمی های هر رشته که صد در صد ازمون را پاسخ داده اند انگشت شمار هستند با توجه به استدلال شما یا کل این ازمون اشتباه است  و یا اینکه آن تک رقمی ها اشتباه زده اند! بیچاره های خوش خیال! اصلا مگر می شود یک میلیون و دویست هزار نفر آزمونی واحد داشته باشند و فقط تعداد اندکی رتبه برتر شوند؟با توجه به گفته های شما قطعا حق با اکثریت است :) ان شاء الله ما هم از پذیرفته شدگان آزمون الهی باشیم.. عیدتون مبارک رفقا #به_مناسبت_غدیر #بچه_شیعه #اَشهَدُ_اَنَّ_علیّاً_ولیَُ_الله , ...ادامه مطلب

  • منتظر بمون..

  • فقط کافیه منتظر بمونی دوست من،تا آدما بهت ثابت کنن لیاقت خیلی چیزهارو ندارن..  بهت ثابت میکنن که لیاقت دوست داشته شدن..اعتماد کردن..محبت های وقت و بی وقت..سنگ صبور بودنت یا آرامش حضورت رو ندارن! در اون لحظه ممکنه احساس کنی داری از یه پرتگاه عظیم به سمت قعر زمین سرازیر میشی..اما قوی باش..چون درواقع این دسته افراد هستن که با عمل و رفتارشون از چشم تو افتادن و باید برای حقیر بودنشون احساس تاسف کنی! اما فراموش نکن دنیا صدفیه که آدم های لایق و محترمش رو مثل مروارید در دلش جای داده پس ناامید نباش :) , ...ادامه مطلب

  • ای بر پدرت دنیا..

  • "دست بندازم دهن این رو جر بدم" دیالوگ یکی از سریال های طنز مورد علاقه ام بود که گاهی برای شوخی به کار میبردم،  اما امروز جدی دلم میخواست دست بندازم و دهان این دنیای لعنتی را جر بدهم! دنیای پستی که شادی هایش را جیره بندی کرده است گاهی در ظرف زندانی هایش ملاقه ای بیشتر میریزد  میل به زندگی که پیدا می کنیم ،روز بعد ظرفمان را از شادی خالی و از انواع و اقسام شور بختی سرریز میکند تا عقده هایش را سرمان خالی کند.. چقدر این دنیا جای ماندن نیست این روزها.. کاش همگی با هم عفو بخوریم و آزاد شویم. , ...ادامه مطلب

  • #کتابی_که_خواندم2

  • #کتابی_که_خواندم3

  • #کتابی_که_خواندم4

  • کتابی که خواندم5 + احوالات درونی

  • بسم الله قاصم الجبارین (حقایق پرواز اوکراین)

  •   ویدئو  پ.ن = سخنان امید دانا مجری زرتشتی برنامه رودست, ...ادامه مطلب

  • #کتابی_که_خواندم

  • مدتیه تصمیم گرفتم کتاب هایی که به تازگی خوندم رو در وبم معرفی کنم و احساسی که بعد از خوندنش داشتم یا جیزایی که ازش یاد گرفتم رو به اشتراک بزارم شاید به درد کسی بخوره.., ...ادامه مطلب

  • تغییر خواهم کرد.

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها