t V

متن مرتبط با «من از عشق بارون به دریا زدم» در سایت t V نوشته شده است

متفاوت از دیروز :)

  • چند روز پیش خودم را به زور از قرنطینه خانگی بیرون کشیدم و برای اینکه هوای خوش بهاری را با اکسیژن حبس شده در ریه هایم جایگزین کنم خودم را پرت کردم در یکی از کوچه های پر درخت و زیبای اطراف خانه ام.. کمی قدم زدم و از آفتاب بهاری لذت بردم ،گیسوان سبز درختان را که با شکوفه های سفید ، صورتی و لیمویی آراسته بودند سیر دیدم و عشق کردم.. همانطور که سر به هوا طور قدم میزدم ناگهان خانومی که عینک آفتابی بزرگی به چشم هایش بود و برای ایمن ماندن در مقابل کرونا ماسکی به صورت داشت به سمتم آمد و نامم را به زبان آورد؛ نگاهش کردم و چیزی نگفتم از ظاهر و لباسش اینطور دستگیرم شد که همسن و سال خودم است و با شنیدن صدایش مطمئن شدم که خانوم جوانیست.جلو آمد و پرسید: - فلانی؟خودتی؟ با تعجب نگاهش کردم! گفتم : _بله اما شمارو به جا نیاوردم! عینکش را برداشت و ماسکش را برای چند لحظه پائین کشید؛ متوجه شدم یکی از دوستان دوران دبیرستان است که از قضا خیلی هم در آن سال ها با هم رفیق و شفیق نبودیم اما از آنجا که دیدن اتفاقی هر آشنایی در خیابان جذاب است احساسش را درک کردم و با لبخند بزرگی گفتم : _شما فلانی هستی! دبیرستان ...!  تائید کرد و ابراز کرد ای کاش کرونا نبود تا میتوانست در آغوشم بکشد و ابراز احساسات کند و من داشتم به این فکر می کردم که همان وقت ها هم هیچوقت یکدیگر را در آغوش نکشیده بودیم ؛حتی به خاطر آوردم که گاهی سر ناسازگاری با هم داشتیم! پس از کمی گفت و شنود با دیده ی خریدارانه براندازم کرد و گفت: چقدر تغییر کردی!!!ظاهرت,حرف زدنت ، تفکراتت!همه چی! من به گفتن جمله  " شما هم همینطور " بسنده کردم. پس از کمی گپ زدن در مورد خودش و سوالاتی در مورد من و زندگی ام شماره تماسم را گرفت و با جمله "  اما واقعا خیلی تغییر کردی! "  مکالمه را به پایان برد. در راه بازگشت به خانه ام به یادآوردم چند باری از این و آن جمله ی " خیلی تغییر کرده ای " را تحویل گرفته ام اما راستش دلیل اینهمه تعجب را نمیفهمم! مگر نه اینکه ما انسانها برای تغییر و تکامل به این دنیا پای میگذاریم؟ مگر نه اینکه از کودکی در گوشمان خوانده اند " تو دیگر بزرگ شده ای"  یعنی اینکه درست رفتار کن!یعنی هر سال که به سنت اضافه شد باید رفتارت متفاوت از سال قبل باشد! پس اینهمه تعجب برای چیست؟اگر قرار بود هنوز شبیه همان دخترک پخمه ده_دوازده سال پیش باشم پس چ, ...ادامه مطلب

  • یه وقتایی حال دلت خرابه..

  • مثلا اونقدر خراب که پوشه آهنگای قدیمیتو باز کنی و بشینی صد بار آهنگ تکراریه دو هزار سال پیشو گوش کنی و تهش بگی یه بار دیگه ام پلی شه پلیز :) قرص خواب , ...ادامه مطلب

  • منتظر بمون..

  • فقط کافیه منتظر بمونی دوست من،تا آدما بهت ثابت کنن لیاقت خیلی چیزهارو ندارن..  بهت ثابت میکنن که لیاقت دوست داشته شدن..اعتماد کردن..محبت های وقت و بی وقت..سنگ صبور بودنت یا آرامش حضورت رو ندارن! در اون لحظه ممکنه احساس کنی داری از یه پرتگاه عظیم به سمت قعر زمین سرازیر میشی..اما قوی باش..چون درواقع این دسته افراد هستن که با عمل و رفتارشون از چشم تو افتادن و باید برای حقیر بودنشون احساس تاسف کنی! اما فراموش نکن دنیا صدفیه که آدم های لایق و محترمش رو مثل مروارید در دلش جای داده پس ناامید نباش :) , ...ادامه مطلب

  • معجزه هایت را ببار خدای من..

  • خراب کردم.. همیشه ازین گند هامیزنم استرس میگیرم و بعد یکجوری آن گند را ماست مالی میکنم اما نمیدانم چرا درس نمی شود..دفعه بعد باز هم همین اشتباهات کوچک که به چشم نمی آید و نادیده شان می گیرم درآخر کار ،تمام زحماتم را به باد می دهند.. نشسته ام زانوانم را در آغوش کشیده ام و منتظرم معجزه ای رخ دهد..و پیشاپیش تسبیح الحمدالله بابت شکر آن معجزه ی رخ نداده میچرخانم! , ...ادامه مطلب

  • خالق عشق..

  • بسم الله قاصم الجبارین (حقایق پرواز اوکراین)

  •   ویدئو  پ.ن = سخنان امید دانا مجری زرتشتی برنامه رودست, ...ادامه مطلب

  • بازیگر های فوقِ استار..

  • لحظه را دریاب..

  • به حال آینده گریستم..

  • روز من ..

  • دلبسته ام به تو.. دلبسته ای به او

  • وقتی مُرد فکر می کردم به آرامش رسیدم!شاید بی شرمانه به نظر بیاد اما من از مرگ یک انسان خوشحال بودم.از اینکه دیگه نگران نیستم کسی تو رو از من بگیره شاد بودم،از اینکه دلشوره نداشتم که بیشتر از من توی فکرت باشه دلخوش بودم و هر روز صبح قبل از پائین اومدن از تختم نفس عمیقی می کشیدم و بعد با تمام وجود می گفتم :  خدایا شکرتاما وقتی روزی که باید کنارم باشی, ...ادامه مطلب

  • عشق که پیمانه ندارد...

  • من یکــ زنم ...

  • من هرروز؛ خودم را برای آینه‌ی اتاقم زیبا می‌کنم در آیینه می‌نگرم و از دیدن چشمان روشنم در حصار سرمه‌ی سیاه، لذت می‌برم ... من هرشب؛ در رختخواب زیبایم بالشم را با تمامِ عشق به آغوش می‌کشم! و با دستانم گیسوانِ وحشی‌ام را نوازش می کنم! من لب‌های ملتهب‌ام را بر دستان خود می‌سایم و از خودم به خاطرِ بودنم تشکر می‌کنم و هر صبح  بهترین لباسم را تن می‌کنم و به خود می‌گویم : چقدر خواستنی شدی عزیزم! من زنم! , ...ادامه مطلب

  • باز آی ...

  •         با خشم و غضـب از سـرِ کـوی تــو پَــریدمزین شبهه و تـــردید به جُــز هیــچ نَـــدیدممجنـــون صــفت ازغمِ عشـــقِ توخَمـــیدمآخـر دل وجـان از تــــو و مهـــرِ تــــو بُریدمصـدها سُخـن از مــردمِ ایــن شهـر شِـنیدمزیـن روی چــو بـادی به هر ســوی وزیـدماز دوری تــــو رُخ به تَــنِ خاک کشیـــدمز, ...ادامه مطلب

  • و باز تولدم خوش باد . . .

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها